حدیث شریف: شناخت چگونه به دست می آید

 بسم الله الرحمن الرحیم 

حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند : به یقین بدانید که شما هرگز تقوا را نشناسید تا آن که صفت هدایت را بشناسید، و هرگز به پیمان قرآن تمسّک پیدا نمی کنید تا کسانى را که دورش انداختند بشناسید، و هرگز قرآن را چنان که شایسته تلاوت است تلاوت نمی کنید تا آنها را که تحریفش کردند بشناسید، هر گاه این را شناختید بدعتها و بر خود بستن ها را خواهید شناخت و دروغ بر خدا و تحریف را خواهید دانست و خواهید دید که آن که اهل هوى است چگونه سقوط خواهد کرد.

حدیث شریف: فرومایه کیست؟

 بسم الله الرحمن الرحیم

 

حضرت امام رضا علیه السلام فرمودند: فرومایه کسی است که چیزهایی دارد که باعث غفلت او از یاد خدا می شود .

بررسی زمینه های تاریخی کتاب آشنایی با مکاتب نقاشی (۷)

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

 

 

 

(۷)

 2_ مطالعه بر آثار انسان های قدیمی نشان گر چیست ؟ 

 آثار باقی مانده از نئاندرتال ها حاکی از زندگی گروهی آن هاست . این گروه از موجودات به  زندگی جمعی علاقمند بودند. 

 مانند هر موجود دیگری بین دوجنس تقسیم وظایف وجود داشته اما  زندگی جنسی این موجودات تابع آداب و آیین خاصی نبوده است .  

در مواردی گفته می شود که در قبیله نئاندرتال ها مادر سالاری حکمفرما بوده است . به این معنا که زنان ساکنان و حاکمان دائمی غارها و بیشه ها بوده اند و مردان در میان قبایل سفر می کردند وپایبند  خانواده نبودند.  

 

نئاندرتال ها مردگان خود را دفن می کردند . اگر چه آن ها ابزارها و اشیایی را به همراه مرده دفن می کردند اما به طور کلی در میان آن ها دفن مرده تابع آیین و آداب خاصی نبوده است . 

   

در جایی خواندم که نئاندرتال  ها رنگ را می شناخته اند و بدن خود را رنگ  آمیزی می کردند . و به این ترتیب  می توان  به یک نوع تلاش در بین این موجودات برای ایجاد تنوع و تمایز در بین هم نوعان پی برد.( شاید این تلاش به تمایل آن ها برای خودنمایی جنسی نیز مربوط باشد که در گونه های مختلف حیوانات نیز به طور طبیعی وجود دارد).  

 

آن ها به وجود آتش پی برده و از آن برای پختن غذا استفاده می کردند , اما تقریبا می توان گفت که هر نوع گوشتی را امتحان می کردند و مردار یکدیگر را نیز می خوردند .

  

 از این سطور  می توان دانست که چرا در بین دیرین شناسان همواره این انگیزه وجود داشته است که  ریشه های آداب و عادات انسان را در رفتار ساکنان پیشین کره زمین جستجو کنند. شاید به نظر ایشان چنین می رسد که کلیه رفتارهای آن ها شکل اولیه ای از رفتار امروزی بشر است . شاید چنین باشد . منظورم این است که شاید امروزه کسانی که خود را اخلاف نئاندرتال ها می دانند ،  به رویه ی بی آداب و آیین زندگی نئاندرتال ها  علاقمند باشند و آن را ممتاز بدانند. اما واقعیت این است که  مطالعه در بقایای به دست آمده از هموسایپینس ها  چیز دیگری را نشان می دهد .

  

آثار موجود در غارهای لرستان چنان که پیش از این به آن اشاره شد به بشری اشاره دارد که در کنار مبارزه برای زیستن و جنگ با عوامل طبیعی  به هنر گرایش دارد . 

 همه ی شواهد زیست شناسی و باستان شناسی حاکی از آن است که این گرایش در جهت پاسخگویی به نیازهای غریزی  یا رفع نیازهای اولیه  پدید نیا مده است . بلکه بشر با دلایل پیچیده تر و انگیزه های عالی تری دست به ایجاد چنین آثاری زده است .

 

آثاری که از همو ساپینس ها در سراسر زمین به دست آمده گردن نهادن و التزام به آیین و آداب را در کلیه ی شئون  زندگی آن ها نشان می دهد .

 

 آثارتپه علی کش با قدمت تقریبی 9500 سال پیش  در منطقه ی دهلران که مراحل مختلف دوره ی نوسنگی را می توان  در آن مشاهده کرد، به عنوان قدیمیترین آثار به دست آمده ایران( و ضبط شده در کتب باستان شناسی ) نشانگر وجود آداب  و آیین در زندگی بشر ابتدایی است .  

 

   مردم ساکن این تپه در سه دوره ی قدیمی تر از هفت دوره ی به دست آمده از این تپه ، با کاشتن دانه و اهلی کردن حیوانات آشنا بوده اند . در میان حیواناتی که شکار می کرده اند ، تنها از گوشت دسته ای خاص از حیوانات استفاده می شده  . گوشتی که معمولا خوراک آن ها بوده بیش از همه بز و سپس گوسفند  است . یعنی دو حیوانی که اهالی پرورش می داده اند. گوشت حیوانات دیگر نظیر غزال ، گورخر ، گاو وحشی و گراز وحشی و برخی از ماهیان به مصرف آن ها می رسید . اما هیچ آثاری از مصرف گوشت گربه سانان یا سایر حیوانات نظیر آن در میان ایشان یافت نمی شود . 

 

 در میان ابزار تزیینی و ظروفی که از سنگ و صدف و استخوان ساخته می شده _ در دوره ی اول یعنی دوره ی بز مرده _ آن  چه جلب توجه می کند پیکرک گلی حیوان هایی است که بسیار به بز شباهت دارد . در دوره ی بعد در میان پیکرک های گلی چند نمونه پیکرک انسان نیز دیده می شود  .

 

مردم دوره ی علی کش مردگان را پس از این که با یک قشر نازک محلول گل اخری  می پوشاندند  در حصیر می پیچیدند. ( استفاده از گل اخرا برای تدهین مردگان همزمان و نیز در زمان های بعد در سایر نقاط خاور میانه نیز مرسوم است ) .  

 

مردگان به همراه تزیینات شخصی شان در حالت نشسته زیر کف اطاقی که در آن زندگی  می کردند در چاله ای کم عمق دفن می شدند ( نظیر آن چه که در سیلک نیز در دوره های بعدی مشاهده می شود ) .  

 

در دوره ی بعد  دیده می شود  که اموات به صورت جمع شده در خارج از محوطه ی منازل مسکونی در حالی که صورتشان به طرف غرب قرار داده شده ، دفن می شده اند ....

 

به هر حال آن چه مسلم است این که از یافته های باستانشاسی  این دوره ها و نیز از آن چه در غارهای بین النهرین و سایر نقاط خاور میانه به دست آمده و می توان ساعت ها به شرح آن پرداخت ، انسان از دوره های آغازین حیات خود بر روی زمین ، آداب و اعتقاد و آیین و نوعی جستجوی معنوی پیگیر را همواره با خود داشته است و این ویژگی ها چنان که گفته شد به هیچوجه در ساکنان پیشین کره زمین دیده نمی شود.

 

 

بیان این مطالب از این جهت در این جا به نظرم ضروری می رسد که معتقدم اگر می بایست  در جایی به تدریس تاریخ هنر ( یا تاریخ نقاشی یا تاریخ مکاتب نقاشی )  مشغول شد ، لازم است جایگاه نقاشی و رابطه ی آن با آن دسته از انگیزه هایی  که فراتر از خواسته های طبیعی و غرایز حیاتی است ، بیان شود .  

  اهمیت این مطلب آن جا روشن می شود  که عموما  آن چه مبنای تدریس  تاریخ هنر در مراکز هنری ماست  یا نگاه اقتصادی مبتنی بر نگرش مارکسیستی  به خاستگاه هنر است و یا تاثیر آموزه های روانکاوانه ی مبتنی بر اصالت غرایز جنسی به عنوان ریشه ی تمایلات هنری است      (  اغلب  هر دو نگاه در کنار هم و موید یکدیگر هستند و یکی کاستی های دیگری را می پوشاند).  هر دو این نگرش ها از تئوری داروین به عنوان یک منبع علمی ( هر چند که علمی هم نیست ) و یک پشتوانه ی نظری استفاده کرده اند.

 

در قسمت بعد قبل از این که وارد مبحث هنر سومر شوم به تاثیر این دو نگرش در تدریس خواهم پرداخت. اثری که زیان هایش چه در عرصه ی پژوهشی و چه در عرصه ی عملی  در رشته های مختلف هنری به وضوح دیده می شود و در اغلب مواقع بسیار مخرب وغیر قابل جبران  است .

  سایت های بسیاری هست که در مورد نئاندرتال ها مطالب خوبی دارند . همچنین من کتاب "مبانی باستان شناسی ایران ، بین النهرین ، مصر"( تالیف آقای صادق ملک شهمیر زادی)  را مدتی قبل ،  با توجه به سوالاتی که دیدار از سیلک برایم ایجاد کرده بود مطالعه می کردم و امروز هم دوباره می خواندمش و از مطالبش استفاده کردم .  اما تصاویر و اسم سایت ها را الان فرصت ندارم برایتان بگذارم . در قسمت های بعدی در این زمینه تلاش  خواهم کرد.

تا آخر درس شهید

 به نام خدا

باز باران با ترانه می زند

عشق، آهنگ شبانه می زند

دیو اما کر، در این تفسیرهاست

باز هم نامردمانه می زند


این حکایت، آب، بابای تو است

قصه ی دارا و سارای تو است

ماجرای مرد و باران است و اسب

شرحی از تصمیم کبری تو است


جان پاکت چون که می رفت از زمین

پیکرت می سوخت در خاک اینچنین

پای مشق ناتمامت خورد مُهر

مُهر آبی هزاران آفرین


با دوصد یاقوت خون پاک یار

دفترم پر گشته از شعر انار

رفته ای و مانده در اوراق ما

شعرهای عاشقان بی قرار


یاد باد آن مِهر های پر امید

"دانش آموزان، کتب، درسی رسید"

کاغذ کاهی و گاهی هم سپید

درس ما تا آخر درس شهید

                                          
                                            به یاد یارانی که به جرم دانستن، رفتند!