نقاشی (۲)

به نام خداوند یکتا 

 

هنرمندی به نام Chan Hwee Chong، شیوه جالبی در کشیدن نقاشی دارد، او بدون اینکه قلم را از روی کاغذ بردارد، از مرکز کاغذ شروع به کشیدن خطوط بیضوی متحدالمرکز می‌کند تا به محیط کاغذ برسد.  

او با کم زیاد کردن فشار بر قلم، باعث ایجاد خطوط و سایه‌های اثر می‌شود.  

  

 (ایران پایا)  

 

ادامه مطلب ...

هنر (۸) زیباترین کاردستی های کاغذی

به نام قادر یکتا 

 


اریک استندلی هنرمندی است که این کارهای هنری بسیار ظریف را که به نظر می رسد شیشه ای است تنها با استفاده از کاغذ ساخته است.

باشگاه خبرنگاران: اریک استندلی هنرمندی است که این کارهای هنری بسیار ظریف را که به نظر می رسد شیشه ای است تنها با استفاده از کاغذ ساخته است.

استندلی که هم اکنون به عنوان طراح جلوه ها و هنرهای بصری فعالیت دارد، ماه ها زمان صرف کرده تا چنین
کارهای هنری جالبی را بسازد. (خبرخونه)

 

ادامه مطلب ...

هنر(۶)خانه ای به شکل حلزون

به نام قادر یکتا و توانا  

 

سلام از این خونه حلزونی خوشتون میاد؟ ادامه یادتون نره...

 

ادامه مطلب ...

هنر(۴) قدم زدن روی برف

به نام خداوند بخشنده مهربان 

 هنرمند سونیا هنریچد  با کمک پنج تن از دوستانش به وسیله گذاشتن رد پا بر روی برف این اثر هنری زیبا را به وجود اورده است .

 

ادامه مطلب ...

شعر (دلاویزترین)

به نام خداوند بخشنده مهربان  


از دل افروز ترین روز جهان،

خاطره ای با من هست.

به شما ارزانی :

 

سحری بود و هنوز،

گوهر ماه به گیسوی شب آویخته بود .

گل یاس،

عشق در جان هوا ریخته بود .

من به دیدار سحر می رفتم

نفسم با نفس یاس درآمیخته بود .

***

ادامه مطلب ...

سفر برای زیارت یادمان شهدا

یادمان باشد به کجا رفتیم   برای چه رفتیم  چه چیز ی را می ببینیم  و نهایتا تغییر ..........چه تغییری  

وای بر ما اگر خطا بکنیم  

آبادان سراسر مه  گرفته مظهر جنگ و ویرانی و مه آلودگیش  غمش  راگوشزد میکرد و ویرانیش بیان مفاومت دلاور مردانش را در بر داشت از آنجا فاو را نظاره گر بودیم فاوی که بوی گاز خردل وگوگرد را به مشام می رساند ابتدا ی عملیات  پیروزی  بعد محاصره   سپس مقاومت و تحمل و  شهادت وبعداز  سه روزدوباره پیروزی جزر ومد اروند کنار مقاوم را دیدم بالباس غواصی به آب زدنت را نظاره گر بودم  رنگین شدن  آب اروند را با خون جوشانت به یاد آوردم و از خدا خواستم آدمیت و انسانیت رابه ماکه آمدیم عنایت فرماید به مایی که به مقام ها ومادیات دل بسته ایم ورهایمان نمیکند و یا رهایشان  نمی کنیم   

از موزه ی جنگ خرمشهر نه خونین شهر که یاد آور وبیان گر از خود گذشته گی های جهان آرا ویارانش بود فریادراوی جنگ را شنیدم که به همراهانم بخاطر عدم  تحمل چند لحظه ای گرمای آفتاب تذکر می دادو آنها بی توجه باز هم در سایه می خزیدند فغانم را در آورد اما چه کنم ................. 

تندیس جهان آرا  را از نزدیک دیدم   بی غل   و غش وبی ادعا متین وآرام و بی ریا بدون هیچ در خواستی از ماهای پرمدعای دغل باز و ..........  

به شلمچه که  رسیدیم بی اختیار کفشهایم را از پایم در آوردم همه آرام ودر سکوت حرکت می کردندراوی مارا به سه راهی شهادت هدایت کردواز جنگ ومفاومت ها  و رشادتها  و پشته ی به خون غلتان  شهدا گفت وما بی خبران همچنان  به راهمان ادامه دادیم شاید که روح نظاره گر شهدا بر ما موثر افتد  

وارد یادمان شلمچه که شدیم سه مزار گروهی بی نام نشان 28 شهید را زیارت کردیم بی نام  و نشانی شهدا مهر سکوت برلبان همه می رد و نظاره ی عکس های بی سرشان نفس کشیدن را  برای مان مشکل می ساخت غروب وشب شلمچه غم انگیز ترین وپر احساس ترین لحظات این سفر بود  

غرق در اندوه و شرمندگی ار   شهدا  برگشتیم   حس توبه و شرمندگی  در همه مشهود بود

صداقت وخلوص و بومی بودن  وپاکی از ویزگی های شهدای هویزه بود حضور علم الهدی ویارانش را در آنجا  حس می کردی ومقاومت آنها ستودنی بود  

به نخبه شهدا  در دهلاویه سری زدیم مرگ بر آمریکا را آنجا در عمل می توان دید پشت کردن به دنیا و   مقا م های  آن     درس اساسی وعملی دکتر چمران را مشاهده کردیم علمش  خلافیتش  مدارکش رشادتش  شهامتش و........... از همه بالاتر ............ در تواضع وفروتنی نیز برتر و...........البته که پاداش این همه امتیازدر کارنامه نیل به شهادت است و دهلاویه  هشداری بو د به مقا م پرستان  

به قول شهید  دکتر شریعتی   یادمان باشد آنها که رفتند کاری حسینی کردند ما که ماندیم باید کاری زینبی کنیم همچنین یادمان باشد که زینب بودن وکار زینبی کردن لیاقت  و تلاش می خواهد وکار هر کسی نیست  این مقام را به هر کسی ندهند  

خدایا آدم شدن و  آدم ماندن را به ما بیاموز